در سالهای اخیر استفاده از دوربینهای DSLR برای مقاصد فیلمبرداری (فیلم کوتاه و بلند، گزارش و برنامههای تلویزیونی، ویدئو بلاگ و غیره) بسیار باب شدهاست و اکنون خیلیها این دوربینها را تنها به قصد فیلمبرداری با آنها خریداری میکنند! علّت اصلی استفاده از این دوربینها در ساخت فیلمهای کوتاه و بلند داستانی امکان دستیابی به تصویری سینمایی با صرف هزینهی بسیار کمتر از خرید دوربینهای سینمایی گرانقیمت است. با این حال، برای آنکه تصویر این دوربینها تا جای ممکن به تصویر یک دوربین سینمایی نزدیک شود باید نکاتی را رعایت کرد که در این مطلب به آنها شرح آنها میپردازم. نکات مطرحشده در اینجا جنبهی معرفی دارند و توضیح و آموزش کامل هر یک نیاز به مطالبی جداگانه دارد.
1) یکی از مهمترین عوامل مؤثر در طبیعیتر جلوهکردن حرکت (افراد، اشیا و غیره) در فیلم تعیین نرخ فریم بر ثانیه (frame rate یا FPS) و سرعت مناسب شاتر (shutter speed) است. در اکثر فیلمهای سینمایی نرخ 24 فریم بر ثانیه به عنوان استاندارد فرمت سینمایی مورد استفاده قرارمیگیرد. آنچه ممکن است کمی گیجکننده باشد مفهوم سرعت شاتر در فیلمبرداری است. ممکن است بپرسید اگر نرخ فریم بر ثانیه 24 است آیا این بدین معنی نیست که در هر ثانیه 24 عکس با سرعت 1/24 ثانیه گرفته میشود تا از کنار هم قرارگرفتن آنها فیلم نهایی حاصل شود؟ پاسخ منفی است! سرعت شاتر محدود به نرخ فریم بر ثانیه نیست و میتواند بیشتر باشد (هرچند که حداقل سرعت شاتر برابر با نرخ فریم بر ثانیه خواهد بود). در واقع برای بدست آوردن محوشدگی طبیعی حاصل از حرکت (motion blur) همیشه باید سرعت شاتر دو برابر نرخ فریم بر ثانیه قرار داده شود. بنابراین، در فرمت سینمایی، سرعت شاتر برابر با 1/48 ثانیه خواهد بود. نرخ فریم بر ثانیهی 24 در بسیاری از DSLRهای امروزی قابل انتخاب است اما انتخاب سرعت شاتر 1/48 ثانیه ممکن نیست و نزدیکترین سرعت 1/50 ثانیه است. در تصویر بالا مشاهده میکنید که قراردادن سرعت شاتر در 50/1 ثانیه محوشدگی طبیعی حرکت آب جاری را نشان میدهد در حالی که سرعت 1/320 ثانیه حرکت جریان آب را غیر طبیعی و به شکل قطره قطره به تصویر میکشد. پس، قدم اول برای دستیابی به تصویری سینمایی انتخاب سرعت 24 فریم بر ثانیه و سرعت شاتر 1/50 ثانیه است.
2) یکی دیگر از ویژگیهای تصویر سینمایی امکان جدا کردن سوژه از پشت زمینه برای تأکید بیشتر بر آن است. حتماً در بسیاری از فیلمهای سینمایی (تصویر بالا) استفاده از این تکنیک (عمق میدان کم) را دیدهاید. بنابراین، یک راه دیگر برای نزدیکتر شدن به تصویری سینمایی این است که در دوربینهای DSLR هم در هرجا که نیاز باشد بتوانیم سوژه را از پشت زمینه جدا کنیم. این کار نیازمند دو چیز است: اول سنسور تصویر بزرگ (که دوربینهای DSLR از آن بهرهمند هستند) و دوم لنز (معمولاً تله) با دیافراگم باز. یکی از ارزانترین و باکیفیتترین لنزهایی که میتوانند عمق میدان کم را برای این دوربینها بوجود بیاورند لنزهای 50 میلیمتری با دیافراگم f/1.8 یا f/1.4 هستند که در خط تولید هر دو شرکت نیکون و کانن وجود دارند. نکتهی مهم دیگر این است که بسته به سوژه و مقتضیات فیلم ممکن است نیاز باشد از لنزهای واید و دیافراگم بسته هم برای افزایش عمق میدان استفاده کنید و در بسیاری از فیلمها صحنههایی وجود دارند که از هر دو نوع لنز و عمق میدان متفاوت استفاده شده است. بنابراین، تصور نکنید که به صِرف داشتن لنز تلهی سریع باید تمام صحنهها را با عمق میدان کم و بسیار نزدیک به سوژه فیلمبرداری کنید. این دقیقاً یکی از ضعفهایی است که در فیلمهای بعضی کارگردانهای تازهکار دیدهمیشود!
3) اگر با دوربینهای DSLR در هوای آفتابی فیلمبرداری کردهباشید احتمالاً متوجه شدهاید که این دوربینها در فیلمبرداری دامنهی دینامیک (فاصلهی بین تاریکترین و روشنترین نقاط تصویر) خیلی بالایی ندارند. در بسیاری از موارد فیلمبرداری در نور طبیعی باعث میشود تا آسمان به طور کامل over exposed شده و به رنگ سفید یکدست تبدیل شود. ازدسترفتن جزئیات در highlightها در اکثر مواقع باعث میشود که دیجیتالی بودن و ویدئویی بودن تصویر کاملاً خودنمایی کند. یک راه حل این مشکل، استفاده از پروفایل تصویر تخت (flat) است که تا حدی دامنهی دینامیک تصویر را افزایش میدهد. در هنگام فیلمبرداری (همانند عکاسی) امکان انتخاب بین چند پروفایل تصویر (picture style در دوربینهای کانن) وجود دارد. در حالت پیشفرض، پروفایل standard در عکاسی و فیلمبرداری انتخاب شده که کنتراست و اشباع رنگ زیادی دارد. برای دستیابی به تصویری تخت (با کنتراست، شارپنس و اشباع رنگ کم) میتوانید از پروفایل تصویر Technicoclor cinestyle (که البته تنها برای DSLRهای کانن موجود است) استفاده کنید و یا به طور دستی تنظیمات یکی از پروفایلهای تصویر را برای فیلمبرداری تغییر دهید. در تنظیم دستی، کنتراست و شارپنس را در پایینترین حد و اشباع رنگ را در 2- قراردهید. تصویر تخت بدست آمده دارای جزئیات بیشتری در سایه روشنها است و در پس تولید (post production) امکان تنظیم کنتراست و تصحیح رنگ بیشتری به فیلمساز میدهد.
4) در مرحلهی پس تولید دو کار عمده بر روی تصویر صورت میگیرد. اول، فیلم تصحیح رنگ (color correction) میشود (کنتراست، اشباع رنگ و روشنایی آن تنظیم میشود) تا نمایانگر جلوهای واقعی و طبیعی از صحنهی فیلمبرداری شده شود. سپس، فیلم درجهبندی (color grading) میشود. در این مرحله است که میتوان تصویر را بیشتر شبیه فیلمهای سینمایی کرد. درجهبندی رنگی برای هر فیلمی بسته به محتوا و فضایی که دارد و همچنین خواست کارگردان متفاوت است؛ اما یکی از معروفترین انواع درجهبندی در فیلمهای سینمایی متمایل کردن سایهها به یکی از دو رنگ آبی یا سبز تیره و روشنها به رنگ نارنجی روشن است. این نوع درجهبندی در بسیاری از فیلمهای اکشن مانند سهگانهی ماتریکس و هویت بورن مورد استفاده قرار گرفته است. این مرحله در نرمافزارهایی نظیر Adobe Premier و Adobe After Effects قابلاجرا است. البته، تصحیح و درجهبندی رنگ خود یک تخصّص جداگانه محسوب میشود که پیچیدگیهایی را به همراه دارد. بنابراین، اگر خودتان در این زمینه اطلاعات و مهارت کافی را ندارید، بهتر است این کار را به یک فرد حرفهایتر بسپارید. کار دیگری که در این مرحله میتوانید انجام دهید تغییر نسبت تصویر است. حتماً در پخش اکثر فیلمهای سینمایی در تلویزیون دیدهاید که دو طرف بالا و پایین تصویر دو نوار سیاه وجود دارد. این به علّت عریضتر بودن تصویر فیلم از صفحهی نمایش است. اگر میخواهید این بخش از جلوهی تصویر سینمایی را هم همانندسازی کنید، میتوانید در Premier یا After Effects دو مستطیل سیاهرنگ را در دو طرف بالا و پایین کادر قرار دهید. نکتهی مهم در اینجا این است که با این کار ممکن است بخشهای مهمی از سوژه یا تصویر از بین برود؛ بنابراین، اگر قصد این کار را دارید، بهتر است در هنگام فیلمبرداری عمداً کادرتان را کمی بازتر ببندید تا حذف قسمتهایی از بالا و پایین تصویر به کادربندی شما لطمهای وارد نکند.
5) در آخر، باید بر کیفیت صدابرداری به عنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت کلّی فیلم تأکید کنم. اگر فیلمتان از لحاظ تصویری بسیار غنی و سینمایی باشد اما صدای خوبی نداشته باشد (با میکروفون داخلی یا میکروفونهای معمولی صدابرداری صورت گرفته باشد) بیننده فیلم شما را آماتور به حساب میآورد! بنابراین، برای کمکردن هزینهی تولید فیلمتان از بودجهی هر بخشی (بازیگر، فیلمبردار و عوامل دیگر) که بکاهید از بودجهی صدابرداری نباید کم کنید! اگر فیلم داستانی کوتاه یا بلند میسازید، اهمیت صدابرداری دو چندان میشود. به طور یقین، بهترین صدا را از طریق صدابرداری با ضبطکنندهی جداگانه (مانند Zoom H6) و میکروفونهای شاتگان بدست میآورید. ضبطکنندهی خارجی نیاز به اتصال کابل میکروفون به دوربین را مرتفع میکند و به فیلمبردار آزادی بیشتری برای حرکت در صحنه میدهد. اگر در هنگام ضبط فیلم، میکروفون داخلی دوربین هم روشن باشد کار سینک (همزمانسازی) صدا و تصویر در پس تولید را بسیار آسانتر میکند. اگر فیلم مستند میسازید، بسته به محتوا و مقتضیات کار میتوانید از یک میکروفون رو دوربینی (مانند Rode Video Mic Pro) استفاده کنید که از میکروفون داخلی دوربین کیفیت بسیار بهتری دارد.